به مدت سه سال و نیم ، اخبار حریم خصوصی آنلاین در مورد خطر عظیم ، عمدتاً نادیده گرفته شده توسط تبلیغات میکرو هدفمند و قیمت های واقعی (RTB) هشدار داده است. رویکرد قابل قبول به نظر می رسد. تبلیغ کنندگان در زمان واقعی پیشنهاد می دهند تا تبلیغات را در سایت های مناسب برای شخصی که یک صفحه وب را بارگذاری می کند ، قرار دهند. اما برچسب قیمت این شگفتی فناوری بسیار زیاد است: بیش از 100 تریلیون داده بسیار شخصی با تبلیغ کنندگان در سال 2019 به اشتراک گذاشته شد. بدیهی است که با استفاده از چنین سیستمی ، حریم خصوصی آنلاین یک توهم است. این رویکرد فقط به این دلیل خود را تداوم می بخشد که صنعت تبلیغات می خواهد آن را تداوم بخشد ، نه به این دلیل که منافع ادعایی را به همراه دارد. هرگونه اعتقاد به اینکه واقعاً م worksثر است ، اکنون غیرقابل دفاع است ، زیرا ثابت شده است که سیستم تبلیغات آنلاین فعلی تقریباً از هر لحاظ شکسته شده است.
مقاله اخیر توئیتر توسط ناندینی جاممی ، یکی از بنیانگذاران Check My Ads ، نشان دهنده افزایش آگاهی از تبلیغات آنلاین در بهترین حالت هدر دادن پول است و احتمالاً بسیار کلاهبرداری است. این موضوع درمورد Uber است که متوجه شد 100 میلیون دلار از 150 میلیون دلار تبلیغات خود کاری انجام نمی دهد. کوری داکترو نویسنده و فعال حقوق دیجیتال توضیح می دهد که کلاهبرداری در قلب این زباله ها چیست:
این کار با افشاگری آغاز می شود که 50 میلیون دلار از [Uber’s] سالانه هزینه های خرید مشتری – پول پرداخت شده هنگامی که یک تبلیغ منجر به بارگیری مجدد برنامه Uber جدید می شود ، وارد کردن جزئیات پرداخت و اولین استفاده از مشتری – جعلی بود.
نحوه کار آن چنین است: بازاریابان با کیفیت پایین برنامه های بی کیفیت (مانند مانیتورهای باتری) را تهیه می کنند که نیاز به دسترسی ریشه دارند. این برنامه ها از تمام برنامه هایی که نصب کرده اید جاسوسی کرده اند. اگر Uber را نصب کرده باشید ، آنها "یک کلیک" را به سیستم وارد می کنند تا به شما اطلاع دهند که توسط یک تبلیغ "تبدیل شده اید".
نه تنها تبلیغات هدفمند اوبر – لزوماً شامل رویکرد نظارت RTB – اتلاف پول بود ، بلکه برنامه هایی که اقدام به کلاهبرداری کردند نیز به کلاهبرداری متکی بودند. جاسوسی از کاربران به عبارت دیگر ، عدم وجود حریم خصوصی در قلب کل سیستم کلاهبرداری بود. پرونده اوبر نمایشی است ، اما به هیچ وجه بی نظیر نیست. مقاله ای در فوربس خاطرنشان می کند که در کنار اوبر ، دیگر شرکت های بزرگ دریافته اند که وقتی تبلیغات آنلاین را متوقف می کنند ، هیچ اتفاقی برای خط نهایی نمی افتد.
به عنوان مثال ، P&G هزینه تبلیغات دیجیتال خود را 200 میلیون دلار کاهش داد ، بدون اینکه در نتایج کسب و کار تغییری حاصل شود. تعقیب و گریز تبلیغات را فقط در 5000 سایت شروع کرد ، به جای 400،000 مورد قبلی ، بدون تأثیرات ناخواسته. فقط شرکت های بزرگ نیستند که متوجه می شوند تبلیغات آنلاین عمدتا هدر دادن پول است. در مقاله Forbes به مشاغل کوچک اشاره شده است که دریافتند بیشترین کلیک در تبلیغات فیس بوک و Google Adwords مربوط به ربات ها است و فروش واقعی ندارند. همانطور که مقاله یادداشت می کند ، eBay در سال 2013 ناکارآمدی در تبلیغات آنلاین را کشف کرد ، اما به نظر می رسد بقیه مردم جهان توجهی نکردند. حتی ویرانگرترین موضوع توییتر Aram Zucker-Scharff از سال 2018 است. این نشان می دهد که تقریباً هر جنبه از تبلیغات آنلاین بر اساس اعداد جعلی است.
اثبات خراب شدن کل ساختمان تبلیغات آنلاین ، هرچه بیشتر قویتر می شود. و همانطور که این وبلاگ متذکر شده است ، سرانجام نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد تبلیغات میکرو هدفمند است ، با توجه به قوانین جدیدی که اتحادیه اروپا قصد دارد آنها را معرفی کند. اما معلوم شد که یک مشکل ساختاری بزرگ دیگر در مورد تبلیغات آنلاین وجود دارد که تأثیرات عمده ای بر حریم خصوصی دارد. این در مقاله جدیدی از دینا سرینیواسان ، عضو طرح ضد انحصاری دانشگاه ییل ، پروژه تورمن آرنولد ، به تفصیل ارائه شده است. سریناواسان قبلاً تحلیلی درباره سو abuseاستفاده از حریم خصوصی فیس بوک نوشت: "استفاده از فیس بوک به معنای پذیرش محصولی است که مربوط به نظارت تجاری گسترده است." برای خوانندگان این وبلاگ مخفی نیست. اما آخرین پست او چیزی را که بسیار کمتر شناخته شده است ، نشان می دهد: تعارضات منافع متعدد گوگل در فضای تبلیغات آنلاین:
Google فقط فضای تبلیغاتی متعلق به وب سایت های شخص ثالث را نمی فروشد ، همچنین فضای تبلیغاتی را که در سایتهای خود ، جستجوی Google و YouTube ظاهر می شود ، می فروشد. هنگامی که یک تجارت کوچک از ابزار واسطه گوگل به نام Google Ads برای پیشنهاد و خرید فضای تبلیغ در مبادلات استفاده می کند ، این ابزار تبلیغ کننده را به سمت خرید فضای تبلیغات هدایت می کند.
اثرات چشمگیر است. طبق گفته Srinivasan ، در سال 2007 ، تقریباً 64٪ از تبلیغات مدیریت شده توسط Google به خواص Google از جمله جستجوی Google و YouTube اختصاص یافته است. تا سه ماهه اول سال 2020 ، سهم دارایی های گوگل به 85 درصد افزایش یافته بود. نقش های متعدد گوگل در صنعت تبلیغات آنلاین – کمک به مشاغل در خرید و فروش فضای تبلیغاتی ، از جمله در سایت های خود – مقدار بی نظیری از کسب و کار و اطلاعات اینترنتی را به آن می دهد. این برنامه می تواند هم در برابر سیستم عامل های تبلیغاتی رقابتی و هم در وب سایت های رقیب استفاده کند ، بنابراین قدرت انحصاری خود را تقویت می کند. این می تواند از سلطه خود استفاده کند و حتی اطلاعات بیشتری در مورد کاربران وب سایت های خود و اشخاص ثالث جمع آوری کند. سریناواسان به موازی نزدیک حراج های خودکار امروز در زمان واقعی در تبلیغات آنلاین با تجارت الکترونیکی سهام اشاره می کند. اما یک تفاوت قابل توجه وجود دارد:
ما در بازار سهام با خرید و فروش الکترونیکی ، ما تقاضا داریم که مبادلات دسترسی معقول به داده ها و سرعت را برای معامله گران فراهم کنند ، ما تعارض منافع واسطه ای را شناسایی و مدیریت کنیم ، و ما برای کمک به کنترل بازار خواستار افشای تجاری هستیم. از آنجا که تبلیغات هم اکنون در مکان های تجارت الکترونیکی نیز معامله می کنند ، آیا برای محافظت از یکپارچگی آگهی باید این سه اصل رقابت را وام بگیریم؟
به نظر می رسد رویه ای کاملاً معقول و منطقی برای شفاف سازی فضای تبلیغات آنلاین و در نتیجه منصفانه تر است. این راه حلی برای مسئله حریم خصوصی گسترده تری از تبلیغات میکرو هدفمند مبتنی بر RTB نیست ، اما می تواند یک شروع باشد.
تصویر ارائه شده توسط یوتانزیا.